درباره وبلاگ باسلام خدمت شما بازدیدکنندگان گرانقدر. ازاینکه وبلاگ من را برای تحقیق و مقاله های خود انتخاب کرده اید ممنونم. لطفا برای دسترسی راحتر به مطالب به بخش موضوعات مراجعه فرمایید. برای اطلاع اززمان بروز شدن وبلاگ به خبرنامه ان مراجعه فرمایید تا علاوه بر آن مطالبی برای شماارسال گردد که در وبلاگ منتشر نمیشود. لطفا برای بهبود کار ما و امیدوار کردن ما برای ادامه کار نظر ارسال فرمایید. باتشکر-امیررضا قربانی،مدیریت وبلاگ تحقیق ها آرشيو وبلاگ پیوندهای روزانه
تحقیق ومقاله هرآنچه می خواهید چهار شنبه 14 فروردين 1392برچسب:زندگینامه ماری کوری,پولونیوم,كشف رادیوم, :: 14:26 :: نويسنده : amirreza ghorbani
ماری كوری در سال 1867 با نام ماریا اسكلو دووسكا در ورشو پایتخت لهستان متولد شد او در سن 19 سالگی به پاریس رفت تا در آنجا به تحصیل در رشته شیمی بپردازد . در آنجا با فیزیكدان جوان فرانسوی به نام پیر كوری آشنا شد و این آشنایی به ازدواج انجامید.
ماری كوری در سال 1867 با نام ماریا اسكلو دووسكا در ورشو پایتخت لهستان متولد شد او در سن 19 سالگی به پاریس رفت تا در آنجا به تحصیل در رشته شیمی بپردازد . در آنجا با فیزیكدان جوان فرانسوی به نام پیر كوری آشنا شد و این آشنایی به ازدواج انجامید. او به پیر كوری در انجام آزمایشهای عملی اش درباره الكتریسیته كمك می كرد زمانی كه او در سال 1895 در انباری چوبی كوچك كه آزمایشگاه او بود شروع به كار كرد نه او و نه هیچ كس دیگر چیزی درباره عنصر شیمیایی رادیم نمی دانست این عنصر هنوز كشف نشده بود البته یكی از همكاران پژوهشگر پاریسی فیزیكدان فرانسوی «هانری بكرل» در آن زمان تشخیص داده بود كه عنصر شیمیایی اورانیوم پرتوهایی اسراسر آمیز نامرئی از خود می افشاند او به طور اتفاقی یك قطعه كوچك از فلز اورانیوم را بر روی یك صفحه فیلم نور ندیده كه در كاغذ سیاه پیچیده شده بود گذاشته بود صبح روز بعد مشاهده كرد كه صفحه فیلم درست مثل این كه نور دیده باشد سیاه شده است بدیهی بود كه عنصر اورانیوم پرتوهایی را از خود ساطع كرده بود كه از كاغذ سیاه گذشته و برصفحه فیلم اثر كرده بود. بكرل این فرایند را دوباره با سنگ معدنی موسوم به (Pitch-blende) كه سنگی سخت و سیاه قیرگون است كه از آن اورانیوم به دست می آید- تكرار كرد این بار اثری كه سنگ بر روی صفحه فیلم گذاشته بود حتی از دفعه قبلی هم قوی تر بود بنابراین می بایست به غیر از عنصر اورانیوم یك عنصر پرتوزای دیگر هم در سنگ وجود می داشت او فرضیه خود را با خانواده كوری كه با او دوست بودند مطرح كرد آنها نیز این راز را هیجان انگیز یافتند این چه پرتوهای نادری بودند كه در اشیایی كه پرتوهای نوری معمولی از آنها عبور نمی كرد نفوذ می كردند و از میان آنها می گذشتند؟
در آن زمان پیر كوری در مدرسه فیزیك تدریس می كرد ولی او تمام وقت آزاد خود را به كار می برد تا به همسرش در آزمایشهایی كه انجام می داد كمك كند رئیس مدرسه فیزیك یك انباری مضروبه كنار حیاط مدرسه را در اختیار آنها گذاشت این انبار فضایی بود كه آنها می توانستند بدون هزینه ای دریافت كنند و بنابراین آن را قبول كردند قدم بعدی این بود كه سنگ معدنی سیاه را تهیه كنند. اگر می خواستند اقدام به خرید آن كنند خیلی گران تمام می شد آنها به طوركلی اندگی اطلاع یافتند كه دولت اتریش هزاران كیلو از این سنگها دارد كه چون اورانیومش را جدا كرده اند آنها را بی ارزش می دانند چون خانواده كوری دنبال اورانیوم نبودند بلكه عنصر ناشناخته جدیدی را جستجو می كردند این زباله ها را درست همان چیزی یافتند كه به آن نیاز داشتند ماری و پیر كوری این توده های كثیف را با بیل درون دیگهای بزرگی می ریختند آنها را با مواد شیمیایی مخلوط می كردند و بر روی یك اجاق قدیمی چدنی حرارت می دادند. دود سیاه، خفه كننده و بدبوی غلیظی كه از دیگها برمی خواست نفس آنها را تقریباً بند می آورد و اشك چشمانشان را سرازیر می كرد. (با مراجعه به یادداشتهای قطور آزمایشگاهی ماری و پیكر كوری معلوم می شود كه آن دو نفر از شانزدهم دسامبر 1897 به مطالعه در باره پرتو بكرل یا پرتو اورانیوم پرداختند در آغاز ماری فقط به این كار مشغول شد ولی از پنجم فوریه سال 1898 پیر هم به او ملحق شد پیر به اندازه گیری ها و بررسی نتایج پرداخت آن دو نفر عمدتاً شدت پرتوهای كانی ها و نمكهای مختلف اورانیوم و اورانیوم فلزی را اندازه گیری می كردند در نتیجه تجربه های زیاد آنها این بود كه تركیبات اورانیوم كمترین رادیواكتیویته را داشتند. رادیواكتیویته اورانیوم فلزی از آنها بیشتر بود و كانی اورانیوم كه معروف به پشبلند بود بیشترین رادیواكتیویته را داشت این نتایج نشان می داد كه احتمالاً پشبلند محتوی عنصری است كه رادیواكتیویته اش خیلی بیشتر از رادیواكتیویته اورانیوم است در دوازدهم آوریل 1898 كوری ها نظریه خود را به آكادمی علوم پاریس گزارش كردند در چهاردهم آوریل كوریها با همكاری لمون شیمیدان فرانسوی به جستجوی عنصر ناشناخته مزبور پرداختند.
نتیجه گرانبهای این كار پرزحمت و طاقت فرسا تنها چند قطره ازماده ای بود كه آنها این ماده را در لوله های آزمایشگاهی نگهداری می كردند بر اثر این كارهای طاقت فرسا در نخستین زمستان ماری كوری دچار نوعی عفوت و التهاب ریوی شد تمام فصل را مریض بود ولی پس ازبهبودی كار پختن مواد در دیگها را در آزمایشگاه از سر گرفت سال پس از آن نخستین دخترش به نام ایرنه متولد شد پیر و ماری كوری در ماه جولای (مرداد ماه) همان سال توانستند این مسئله را انتشار دهند كه سنگ معدن (Pitch-blende) به غیر از عنصراورانیوم دو عنصر پرتوزای دیگر را نیز در خود دارد نخستین عنصر را به یاد محل تولد و بزرگ شدن ماری كوری كه لهستان (Poland) بوده است، پولونیوم (Polonium) نامیدند و دومین عنصر را كه اهمیت زیادی داشت رادیوم نامیدند كه از واژه لاتین radius به معنی پرتو الهام می گرفت. در بیست و ششم دسامبر سال 1898 (پنجم دی ماه 1277) اعضای آكادمی علوم پاریس گزارشی تحت عنوان «درباره ماده شدیداً رادیواكتیوی كه در پشبلند وجود دارد» آگاه شدند و این روز تاریخ تولد رادیوم است. پیدایش رادیوم در میان عناصر رادیواكتیو طبیعی تقریباً به فوریت ثابت كرد كه این عنصر مناسبترین عنصر رادیواكتیو برای بسیاری كارهاست به زودی معلوم شد كه نیمه عمر رادیوم نسبتاً زیاد است (1600 سال)كشف رادیوم یكی از پیروزیهای بنیادی علم است بررسی های انجام شده روی رادیوم موجب دگرگونی های اساسی در دانش بشر درباره خواص و ساخت ماده شد و منجر به شناخت و دستیابی به انرژی اتمی شد خانواده كوری به همراه بكرل به خاطر كشفی كه پس از آن همه كارطاقت فرسا به آن نائل شدند در سال 1903 جایزه نوبل (فیزیك) را از آن خود كردند و به این ترتیب توانستند وامهایی را كه برای كارهای پژوهشی طولانی خود گرفته بودند، پرداخت كنند.
پیر كوری در سال 1906 در 47 سالگی به علت تصادف با اتومبیل درگذشت مادام كوری پس از مرگ شوهرش به مطالعات خود ادامه داد و در سال 1910 موفق به تهیه رادیوم خالص گردید در این هنگام استاد سوربون و عضو آكادمی طب شد و در سال1911 برای دومین بار به دریافت جایزه نوبل نائل شد (ماری كوری به غیر از لینوس پاولینگ (برنده جایزه نوبل در شیمی در سال 1954، برنده جایزه صلح نوبل در سال 1962) تنها انسانی است كه دوباره این جایزه ارزشمند را از آن خود كرده است.) مادام كوری در چهارم ژوئیه 1934 یعنی بیست و هشت سال بعد از مرگ شوهرش و در سن 67 سالگی درگذشت.
این واقعیت كه پرتوهای رادیوم می توانند بافتهای زنده اندامها را از بین ببرند به عنوان مهمترین دستاورد كشف كوریها مشخص گردید پزشكان و پژوهشگران علوم پزشكی به زودی دریافتند كه به این وسیله می توانند غده ها و بافتهای بدخیم را كه در سرطان و همچنین بیماریهای پوستی و غدد ترشحی بروز می كنند، از بین ببرند بسیاری از بیماران سرطانی كه توانسته اند با موفقیت معالجه شوند و از مرگ نجات یابند عمر دوباره و سلامتی خود را مرهون تلاشهای ایثارگرانه و خستگی ناپذیر و انگیزه والای این زن بی همتا هستند. دو شنبه 12 فروردين 1392برچسب:میرازی شیرازی,حاج میرزا حسن,میرزا محمد حسن شیرازی,دستخط ناصرالدین شاه,اولین تلگراف میرزای شیرازی با ناصر الدین شاه, :: 16:5 :: نويسنده : amirreza ghorbani
حاج میرزا حسن یا میرزا محمد حسن شیرازی معروف به میرازی شیرازی مرجع تقلید شیعیان 12 امامی فرزند محمود خوشنویس در شیراز تولد یافت ، تا 18 سالگی تحصیلاتش را تا سال 1248 در شیراز گذرانید، آنگاه برای ادامه تحصیل به اصفهان رفت و پس از چند سال تحصیل در نزد استادان برجسته، برای تکمیل تحصیلات خود به عراق رفت و پس از سالها تحصیل در نجف پس از مرگ شیخ مرتضی انصاری مرجع شیعیان ، به مرجعیت شیعه رسید ولی چندی بعد بهسامراء رفت و استفاده از محضر شیخ مرتضی انصاری که در علوم عقلی و نقلی از بزرگان زمان خویش و از مراجع پر نفوذ شیعه بود نمودو باهمیت این روحانی بزرگ امتیاز تنباکو بر اثر همبستگی ملت ایران لغو گردید. سه شنبه 29 اسفند 1391برچسب:زندگی نامه نظامی,نظامی,سبک اثار نظامی,آثار نظامي,مخزن السرار,خسرو و شیرین,لیلی و مجنون, :: 15:8 :: نويسنده : amirreza ghorbani
سیم کشانی که به زر مرده اند
نظامی علاقه چندانی به تصویر کشیدن حادثه های زمان حیات خود ندارد ئ تنها در مسائلی که مستقیما با خلاقیت او و سرنوشت سروده هاش رابطه دارد توضیحی میدهددر هریک از منظومه هایش پاره هایی به عنوان در احوال خود می آورد . آثار نظامي در زمان حيات خود او در دنيا ی شرق آوازه ای همگانی داشت نظامی سه بار ازدواج کرد. همسر نخستش آفاق، کنیزی بود که فخرالدین بهرامشاه حاکم دربند به عنوان هدیهای برایش فرستاده بود. آفاق اولین و محبوبترین زن نظامی بود. تنها پسر نظامی، محمد از آفاق بود. وقتی نظامی سرودن خسرو و شیرین را به پایان رساند آفاق از دنیا رفت. در آن زمان محمد هفت سال بیشتر نداشت. نظامی گنجوری در سال 590 - 608 هجری - در زادگاه خويش شهر گنجه وفات یافت . در سالهاي اخیر بنای یاد بود شکوه مندی بر سرمزارش ساخته اند سبک اثار نظامی : نظامی از شاعرانی است که باید او را در شمار ارکان شعر فارسی و از استادان مسلم این زبان دانست. وی از آن سخنگویانی است که مانند فردوسی و سعدی توانست به ایجاد و تکمیل سبک و روشی خاص دست یابد. اگر چه داستانسرایی در زبان فارسی به وسیله نظامی شروع نشده لیکن تنها شاعری که تا پایان قرن ششم توانستهاست شعر تمثیلی را به حد اعلای تکامل برساند نظامی است. وی در انتخاب الفاظ و کلمات مناسب و ایجاد ترکیبات خاص تازه و ابداع معانی و مضامین نو و دلپسند و تصویر جزئیات بانیروی تخیل و دقت در وصف مناظر و توصیف طبیعت و اشخاص و به کار بردن تشبیهات و استعارات مطبوع و نو، در شمار کسانی است که بعد از خود نظیری نیافتهاست. با وجود آنکه آثار نظامی از نظر اطناب در سخن و بازی با الفاظ و آوردن اصطلاحات علمی و فلسفی و ترکیبات عربی فراوان و پیچیدگی معانی بعضی از ابیات، قابل خرده گیری است، ولی «محاسن کلام او به قدری است که باید او را یکی از بزرگترین شعرای ایران نامید و مخصوصاً در فن خود بی همتا و بی نظیر معرفی کرد. نظامی در بزم سرایی، بزرگترین شاعر ادبیات فارسی است. به جرأت میتوان گفت که او در سرایش لحظههای شادکامی بی همتاست، زبانش شیرین است و واژگانش نرم و لطیف، و گفتارش دلنشین. آن گونه که در بازگویی لحظههای رزم، نتوانسته از فشار بزم رهایی یابد به اشعار رزم نیز ناخودآگاه رنگ غنایی دادهاست. آثار نظامي : نظامی در تاریخ ادبیات جهان با پنج اثر سترگ خود که روی هم خمسه نامیده ميشود شهرت یافته استفاده
1- مخزن السرار مخزن الاسرار در اوایل سال 549 - 566 هجری - سروده شده است این اثر مرکب است از بیست داستان منظوم که جهان بینی اجتماعی و فلسفی شاعر و بینش او را به مسائل حیاتی گوناگون در بر گرفته است . شاعر ، خود به آنه ا مقالت نام داده استفاده عاریت کس نپذیرفته ام آنچه دلم گفت بگو گفته ام شعبده یی تازه برانگیختم هیکلی از قالب نو ریختم مایه ی درویشی و شاهی دراو مخزن الاسرار الاهی در او بر شکر او ننشته مگس نی مگس او شکر آلود کس در مخزن الاسرار شاعر پیش از هر چیز به روشن کردن نقش شعر و شاعر در زندگی میپردازد . به نظر او سخن و مخصوصا سخن مکتوب از موثر ترین عوامل در تکامل اجتماعی و حیات انسان هاست جنبش اول که قلم برگرفت حرف نخستین ز سخن در گرفت پرده ی خلوت چو برانداختند جلوت اول به سخن ساختند تا سخن آوازه ی دل در نداد جان تن آزاده به گل در نداد به نظر این قلم و سخن است که دیدگان انسان را میگشاید . به او زندگی میبخشد و راه های تعالی و اعتلای زندگانی را می اموزد . نظامی فراموش نمیکند که شاعری و سخنوری علاوه بر اینکه کار شریف است ، دشوار و پر مسئولیت نیز است و سخن شاعر میباید پر معنا و سرشار باشد مخزن الاسرار سبب آوازه و قبول عام یافتن نظامی در همه مشرق زمین شد و داستان سرایی با اندیشه های عمیق فلسفی و اجتماعی که میتوانست رازهای زندگی را در زمینه های گوناگون کشف کند . به تاریخ ادبیات عرضه کرد
2- خسرو و شیرین : نظامی سرودن منظومه خسرو وشیرین را در سال 559 - 576 هجری - به پایان رساند این اثر نه تنها در خلای نظامی بلکه میتوان گفت در ادبیات همه ملل شرق حادثه ای نو بود . خسرو و شیرین داستانی است در باره وسعت قلب انسان و عظمت آرزوهایش و قدرت چیرگی عشق نظامی در باره منظومه خسرو شیرین که از نادرترین داستان های بزرگ ادبیات جهان است چنین می گوید : مرا چون هاتف دل دید دمساز بر اورد از رواق همت اواز که بشتاب ای نظامی زود ، دیر است فلک به عهد و عالم زود سیر است بهاری نو بر ار از چشمه نوش سخن را دست و پایی تازه بر پوش افسانه خسرو و شیرین ، باروایات گوناگون مدتها در میان ملل مشرق زمین رایج بوده است . شاعر بزرگ فارسی ابوالقاسم فردوسی در شاهنامه خود هنگام بحث از خسروپرویز از این موضوع سخن گفته و از مهر و محبت میان شیرین و خسرو داستانی ضمنی آورده این موضوع کار نظامی را که تصمیم گرفته منظومه ایی از دلباختگی های شیرین و خسرو بسازد هم دشوار میکند هم آسان . آسان از آن جهت که دلدادگی شاه ساسانی با شیرین زیبا به هنرمند امکان بی حد میداد تا به تاریخ سرزمین خود اشاراتی ضمنی کند ، کار و زحمت پرثمر و مقدس انسانهای عادی و مسائلی که از دیدگاه آنان مطرح است را به شیوه ای زیبا بیان کند ولی دشوار از آن جهت که فردوسی ، که نظامی او را عمیقا می ستوده پیرامون این موضوع سخن گفته بود و حرفی ناگفته نمانده بود . خسرو و شیرین افسانه محبت در معنای واقعی کلمه است . اگر صحنه های کوتاه نبر بهرام چوبینه را مستثنا کنیم سراتاسر منظومه پیرامون قصه های عشقی خسروپرویز دور میزند نظامی قدرت و عظمت مهر و عشق را در غزل هایی که در جوانی سروده بود و همچنین قطعات گوناگون مخزن الاسرار ترنم کرده است . خسرو وشیرین یاد بود شکوهمندی از دلباختگی است بی جهت نیست که شاعر این افسانه ی محبت را با بیان اجمالی اندیش ی فلسفی خود اغاز می کند مرا کز عشق برر باید شماری مبادا تا زیم ز عشق کاری فلک جز عشق محرابی ندارد جهان بی خاک عشق آبی ندارد اگر بی عشق بودی جان عالم که بودی زنده در دوران عالم کسی کز عشق خالی شد فسرد ست گردش صد جان بود ، بی عشق مرده ست
منظومه خسرو وشیرین ، نظامی را در سراسر سرزمین های خاور نزدیک بلند آوازه کرد . حتی در برخی کشورها به عنوان بزرگترین شاعر زمانه ستوده میشد چند بیت از مناظره بین خسرو وفرهاد در منظومه خسرو شیرین نظامی نخست بار گفتش که : ز کجایی ؟ بگفت : از دار ملک اشنایی بگفت : آنجا به صنعت در چه کوشند ؟ بگفت : اندوه خرند و جان فروشند بگفتا : جان فروشی در ادب نیست بگفت : از عشق بازان این عجب نیست بگفت : از دل شدی عاشق بدینسان ؟ بگفت : از دل تو میگویی ف من از جان بگفتا : عشق شیرین بر تو چون است ؟ بگفت : از جان شیرینم فزون است بگفتا : هرشبش بینی چو مهتاب ؟ بگفت : آری چو خواب اید ف کجا خواب ؟ بگفتا : دل زمهرش کی کنی پاک ؟ بگفت : انگه که باشم خفته در خاک بگفتا : گر کسش ارد فرا چنگ ؟ بگفت : آهن خورد ، ور خود بود سنگ
3- لیلی و مجنون : نظامی این اثر را در مدت چهار ماه در شهریور ماه 567 - 584 هجری - به پایان رساند . لیلی و مجنون ، منظومه یی عاشقانه است که به درخواست اخستان ، شاه شیروان توسط نظامی سروده شده است .شاعر در مقدمه لیلی و مجنون وحتی در متن ان حاشیه پردازی های بسیار کرده است و از ستمکاران و ستمدیدگان سخن گفته است و گاه راه اعتراض فرمانروایان را به عدل و داد خوانده است شاعر قهرمانان منظومه ، قیس و لیلی را نیز به مثابه ی تمثال هایی با صفات و سجایای نیک انسانی وبرای خوانند دوست داشتنی تصویر کرده است و این دو جوان ناکام را تا مرحله ی تمثال های جاویدان ادبیات جهانی سوق داده است . لیلی و مجنون افسانه محبت است . قیس و لیلی هردو نمونه ی عشق حقیقی و آزادی اند که قرون وسطا برای همه ی انسان ها ، نا آشنا و غیر عادی بود . در لیلی و مجنون ، قیس که یک شاعر و اندیشمند است و لیلی نیز هم شاعر و هم دلباخته شعر است . و زبان واسطه بین لیلی و مجنون میشود . این داستان نخستین بار توسط نظامی به نظم در ام و مثابه یکی از اثار ارزنده جهانی تاثیر شگرفی در ادبیات ملل مشرق زمین داشته است هر روز که صبح بردمیدی یوسف رخ مشرقی رسیدی کردی فلک ترنج پیکر ریحانی او ترنجی از زر لیلی ز سر ترنج بازی کردی ز زنخ ترنج سازی زان تازه ترنج نو رسیده نظاره ترنج کف بریده چون بر کف او ترنج دیدند از عشق چو نار میکفیدند شد قیس به جلوهگاه غنجش نارنج رخ از غم ترنجش برده ز دماغ دوستان رنج خوشبوئی آن ترنج و نارنج چون یک چندی براین برآمد افغان ز دو نازنین برآمد عشق آمد و کرد خانه خالی برداشته تیغ لاابالی غم داد و دل از کنارشان برد وز دل شدگی قرارشان برد زان دل که به یکدیگر نهادند در معرض گفتگو فتادند 4- هفت پیکر نظامی منظومه هفت پیکر را به درخواست علاء الدین کورپه اصلان فرمانروای مراغه در سال .575 - 592 هجری - به پایان رساند نظامی موضوع این منظومه را از تاریخ ایران سزمین گرفته و قهرمان این منظومه بهرام گور ، پنجمین پادشاه سلسله ساسانیان است . نظامی در سرودن هفت پیکر قصدی دیگر داشته است و سعی کرده چیزهایی که پیش از او درباره قهرمان داستان گفته اند بازگو نکند حتی مطالب ضمنی را که فردوسی آورده بوود با حالت و کیفیتی خاص به کار برده است . شاعر چیره دست در انجام منظومه هفت پیکر ، جهان بینی فلسفی - اجتماعی خود به ویژه امال خود را در ظهور فرمانروای ایده ال به اوج میرساند . در این افسانه میبینیم که بهرام علی رغم همه تلاش ها و پیروزی های خود باز نمیتواند شاعر را قانع کند سراینده در پی قهرمانی است که از میان توده های وسیع مردم برخیزد گوهر آمای گنج خانه راز گنج گوهر چنین گشاید باز کاسمان را ترازوی دو سرست در یکی سنگ و در یکی گهرست از ترازوی او جهان دو رنگ گه گهر بر سر آورد گه سنگ صلب شاهان همین اثر دارد بچه یا سنگ یا گهر دارد گاهی آید ز گوهری سنگی گاه لعلی ز کهربا رنگی گوهر و سنگ شد به نسبت و نام نسبت یزدگرد با بهرام آن زد و این نواخت این عجبست سنگ با لعل و خار با رطبست هرکه را این شکسته پائی داد آن لطف کرد و مومیائی داد روز اول که صبح بهرامی از شب تیره برد بدنامی کوره تابان کیمیای سپهر کاگهی بودشان ز ماه و ز مهر در ترازوی آسمان سنجی باز جستند سیم ده پنجی خود زر ده دهی به چنگ آمد در ز دریا گهر ز سنگ آمد یافتند از طریق پیروزی در بزرگی و عالم افروزی
5- اسکندر نامه نظامی چند سال آخر عمر خود را صرف سرودن اسکند نامه که از لحاظ حجم بزرگترین اثر اوست کرد . این اثر به دو بخش شرفنامه و اقبال نامه تقسیم میشود و بیشتر مورد رضایت اوست نظامی در آغاز اثر سبب تصنیف کتاب را بیان داشته است . این قطعه ارتباط او را با کار خلاقه و این را که معنا و مفهوم زندگی را فقط در کار و تلاش می بیند آشکار میسازد اسکندر نامه در میان همه منظومه های نظامی اثری است که بر اسا سوژه پیچیده تصنیف شده است و زمینه های وسیع اندیشگی را احاطه کرده است . این منظومه علا رغم آن که در دوران پیری سروده شده زیباترین نمونه هنروری و سخنوری غالب ابیات منظومه تا حد یک ضرب المثل پر معنا و حکمت امیز است . حادثه ها در طراحی بدیع و زیبا دنبال میشود رمز ها و کنایه ها و معماهایی که در گفتگوی دارا و اسکند از آنها استفاهده می شود تفال اسکند با آینه و کبک .همه و همه رغب خوانند را برای خواندن اثر بیشتر میکند . در اقبال نامه ، دومین بخش از اسکند نامه شاعر به تحلیل مسال علمی - فلسفی میپردازد . اقبال نامه با بازگشت اسکندر به یونان ، مشورت او با علما و دستور ترجمه یونانی کتابهایی که با خود آورده بود آغاز میشود سکندر که خورشید آفاق بود به روشن دلی در جهان طاق بود از آن روشنی بود کان روشنان برو انجمن ساختند آنچنان چو زیرک بود شاه آموزگار همه زیرکان آرد آن روزگار چو شه گفت آن زیرکان گوش کرد جداگانه هر جام را نوش کرد بر آن فیلسوفان مشکل گشای بسی آفرین تازه کرد از خدای پس آنگاه گفت ای هنر پروران بسی کردم اندیشه در اختران برآنم که اینصورت از خود نرست نگارندهای بودشان از نخست
سه شنبه 29 اسفند 1391برچسب: زندگینامه وصال شیرازی,وصال شیرازی,مراد وصال,اخلاق وصال,تفاخرهای وصال,هنرهای وصال,سبک شعری وصال,معیشت وصال,خاندان و فرزندان وصال,ممدوحین وصال,پایان عمر وصال,آثار وصال, :: 15:3 :: نويسنده : amirreza ghorbani
سه شنبه 29 اسفند 1391برچسب: زندگینامه هاتف اصفهانی,هاتف اصفهانی,اصفهانی, :: 14:59 :: نويسنده : amirreza ghorbani
ملیت : ایرانی - قرن : 14 (1376 -1295 ش)، روزنامهنگار، نویسنده، مترجم و مصحح. در روستاى مسكین خور و بیابانك به دنیا آمد. وى برادر حبیب یغمایى، صاحب مجلهى «یغما» بود. اقبال پس از اتمام تحصیلات مقدماتى به تهران آمد و تحصیلات ابتدایى را در مدارس تهران و متوسطه را در مدرسه دارالفنون به پایان رساند. او سپس وارد دانشسراى مقدماتى شد و بعد از پایان تحصیلات دانشسراى عالى به شاهرود رفت و در ضمن تدریس ریاست دبیرستان ایرانشهر آنجا را نیز به عهده گرفت. یغمایى در 1324 ش به تهران بازگشت و در وزارت فرهنگ و هنر مشغول خدمت شد و از 1327 ش در دانشكدهى ادبیات دانشگاه تهران به مدت سه سال به تدریس پرداخت. وى مدتى سرپرستى مجله «آموزش و پرورش» را به عهده گرفت و بعد از چندى خود مستقلا اقدام به نشر مجله «دانشآموز» نمود. یغمایى مدت طولانى با بنیاد فرهنگ ایران به سرپرستى دكتر پرویز خانلرى و ادارهى نگارش وزارت فرهنگ و هنر همكارى داشت. او در تهران درگذشت و در قطعهى هنرندان بهشت زهرا به خاك سپرده شد. از دیگر آثار وى: «طرفهها»، سه مجلد؛ «داستان پیامران»؛ «مدرسهى دارالفنون»؛ «شهید راه آزادى»، سرگذشت سید جمالالدین اصفهانى، پدر محمدعلى جمالزاده؛ «جغرافیاى تاریخى دامغان»؛ «داستانهاى عاشقانه ادبیات فارسى»؛ «داستانهاى عیارى و پهلوانى در ادبیات فارسى»؛ تصحیح «حماسه ابومسلم نامه»؛ تصحیح «هوسنامه خسرو و شیرین»؛ «سفرنامه شاردن»، ترجمه؛ «پتى شز»، ترجمه؛ «رابینسون كروزوئه»، ترجمه؛ «تشبیهات شاعرانه»، شعر.
سه شنبه 29 اسفند 1391برچسب: فردوسي,زندگی نامه فردوسي,ویژگیهای هنری شاهنامه,سرچشمه داستانهای شاهنامه,بخشهای اصلی شاهنامه, :: 14:12 :: نويسنده : amirreza ghorbani
فردوسي دو شنبه 28 اسفند 1391برچسب:زندگی نامه ابوعلی سینا,زندگی نامه,ابوعلی سینا,شفا,نجات,الاشارات والتنبیهات,اقلیدس,, :: 14:16 :: نويسنده : amirreza ghorbani
ابوعلی حسین بن عبد الله بن سینا در سال 359 - 370 هجری - در روستایی در حوالی بخارا چشم بر جهان گشود . پدرش عبد الله اهل بلخ بود و مادرش ستاره نام داشت ، زنی از اهالی روستای افشنه . عبد الله پدر بو علی دوران جوانی اش را در زادگاه گذرانیده و سپس به بخارا پایتخت حکومت سامانیان عزیمت کرد . هنگامی که عبد الله از شهر پدران خود به بخارا رفت سیصد سال از حکومت تازیان بیگانه گذشته بود و سامانیان بر بخارا حکم می راندند . هنگامی که ابن سینا پنج سال داشت ، نزد پدر که مردی فاضل بود حساب ، ریاضیات ، رو خوانی قرآن و صرف و نحو زبان عربی می آموخت او از همان ابتدا بسیار باهوش بود و برای کسب دانش شوق و اشتیاق فراوانی داشت پس از چندی نیز به مکتب رفت که سر آمد هم مکتبی های خود بود او در ده سالگی قرآن را حفظ کرده و ادبیات و هندسه ریاضیات و صرف و نحو عربی را نیز میدانست ، او به طبیعت و گیاهان و حیوانات علاقه خاصی داشت و اوقات فراغت را در دشت و صحرا به جستجو و کسب تجربه می پرداخته و بدین صورت از دوران کودکی به خواص گیاهان دارویی و طبابت علاقه مند شده است هنگامی که ابوعلی دوازده سال داشت به همراه خانواده در بخارا ، پایتخت سامانی می زیست و پدرش عبد الله نیز دارای شغل و منصب دیوانی بود . عبد الله فرزند خویش را نزد استادی به نام عبد الله ناتلی فرستاد تا نزد او معلومات خود را تکمیل کند . پیش از آن هم ابوعلی علم فقه را از شخصی به نام اسماعیل زاهد فرا گرفته بود . ابوعلی به حدی باهوش بود که گاهی در مطالب علمی وجوه تازه ای میافت به طوری که باعث تعجب استاد خود می گشت . ناتلی نیز وی را تشویق به فراگیری علوم و دانش اندوزی میکرد و بدین گونه ابوعلی علم منطق را فرا گرفت و بعد به تکمیل ریاضیات پرداخت . ابوعلی سینا برای تکمیل و ارتقا معلومات خود چاره ای جز مداومت و کوشش خویش نداشت او طبیعیات و الهیات را نزد خود خواند . او تمامی کتابهایی که در دسترسش قرار میگرفت سود می جست و علم پزشکی را نیز خود به وسیله کتابهای بزرگان و تجربیات عملی نزد خود فرا گرفت ابوعلی در جوانی حکمت ماوراء الطبیعه را نیز آموخت و هر کتابی که در این زمینه به دستش می رسید مطالعه و تجزیه و تحلیل میکرد . روزی کتاب ما بعد الطبیعه ارسطو را به دست آورد و شروع به مطالعه آن کرد اما هر چه میخواند مفاهیم نهفته در آن را به دست نمی آورد و باز از ابتدا می خواند تا اینکه بیش از بیست بار کاتب را خواند اما هنوز مفهوم جملات کتاب را به درستی درک نمیکرد تا اینکه یک روز که از بازار بخارا عبور میکرد فروشنده ای راه او را گرفت و کتاب فرسوده ای را به وی فروخت . وقتی شروع به خواندن کتاب کرد متوجه شد که کتاب نوشته ابونصر فارابی و در مورد شرح اغراض ما بعید الطبیعه ارسطو است همان کتابی که هر چی ابوعلی رد آن اندیشیده بود برایش مفهوم نشده بود . در سال 375 هنگامی که ابوعلی سینا هجده سال داشت نوح دوم بر بخارا حکومت میراند . روزی غلامان امیر به دنبال وی آمدن تا برای معالجه امیر به بالین ی رهسپار شود . ابو علی سینا سابقه بیماری و نشانه های بیماری را که در امیر ظاهر شده بود از ابن خالد - پزشک مخصوص دربار - پرسید .معلوم گشت که امیر از مدتی پیش دچار درد و سوزش شدید معده و حالت تهوع شده و نیز بخشی از بدنش لمس گشته . ابو علی از روی عوارض بیماری به بیماری امیر پی برد و با بررسی ظروف مخصوص خوراک امیر بیماری امیر را مسمومیت ناشی از سرب اعلام کرد و اقدام به درمان بیماری امیر کرد . ابوعلی در قبال معالجه امیر از وی خواست اجازه ورود و استفاده آزادانه از کتابخانه سلطنتی بخارا را کرد - چرا که تنها شاهزادگان و بزرگان حق استفاده از ان را داشتند - و نوح ابن منصور نیز موافقت کرد . این واقعه که در هجده سالگی ابوعلی سینا اتفاق افتاد فصل تازه ایی در علم اندوزی و کسب دانش برای وی گشوده شد . کتابخانه بخارا کی از کاملترین کتابخانه های آن روزگار ایران به شمار میرفت و از اکثر کتابهای قدیمی و کمیاب یک نسخه در آن موجود بود روزی که ابن سینا به کتابخانه سلطنتی پا گذاشت ، شادی اش از دیدن کتابهای گوناگون موجود در آن بی حد و حصر بود . ابو علی با حرص و ولع همه آنها را از نظر گذرانید و در طول سه سالی که ابو علی در آن کتابخانه بود و به گفته یکی از شاگردانش دوره طلایی برای تکامل وی محسوب می شد را بگذراند و معلوماتش را در فقه عمیق تر کند . همچنین در مورد ادبیات و موسیقی و زوایای مختلف انها به تجربه و تحقیق بپردازد . او توانست بر روی نقشه های نجومی منجمان گذشته کار کند ابو علی در سن بیست سالگی شروع به نوشتن کرد و مجموعه ای در ده جلد به نام حاصل و محصول را به رشته تحریر در آورد بعد کتابی در باب اخلاق با عنوان البر و الائم - بی گناهی و گناه - نوشت ، نوشته بعدی وی کتابی در باب فلسفه به نام حکمت عروضی در بیست و یک جلد می باشد هنگامی که ابوعلی سینا بیست و یک سال داشت . روزی در کتابخانه مشغول مطالعه بود که متوجه حریق در قسمت را کتابخانه شد . سعی ابوعلی و نگهبانان برای خاموش کردن آتش بی فایده بود و کتابها طعمه آتش قرا گرفت بعد از آتش سوزی که به روایاتی عمدی و توسط دشمنان ابوعلی در دربار صورت گرفته بود در شهر شایعه کردند که خود بوعلی کتابخانه را آتش زده که این موضوع نیز در امیر اثر کرد و سبب شد تا از ورود ابوعلی به بیمارستان و درمانگاه جلوگیری کنند . در همین حال پدر بوعلی نیز درگذشت وسبب شد تا بوعلی تصمیم به سفر گیرد و با دوست خود ابوسهل مسیحی در سال 379 ترک دیار کرد و راهی مقصدی نا معلوم شد ابوعلی سینا پس از ترک پایتخت سامانی و گذشت نزدی به یک ماه در یکی از استراحتگاه های میان راه با مردی به نام منصور بن عراق برخورد کرد کسی که خود از نجیب زادگان و اندیشمندان دربار خوارزم بود و ابن سینا را به دربار خوارزم دعوت کرد . در آن زمان دربار خوارزم تمامی دانشمندان و فرزانگان را به دربار خود دعوت میکردند که به سبب وزیر فاضل ابن مامون ابوالحسن احمد بن سهیلی بود که دانشمندان را در دربار خوارزم جمع میکرد مرکز حکومت ابن مامون خوارزمشاه ، شهر گرکامج در ساحل رود جیحون بود . در دربار خوارزمشاهیان ابوعلی سینا و ابوسهیل به گرمی استقبال شدند ، و خود سهیلی وزیر خوارزمشاه به پیشواز ایشان آمد . پس از مدتی استراحت با امیر ابن مامون دیدار کردند و او نیز به ایشان خوش آمد گفت ابو علی برای مدتی نزدیک به سیزده سال در گرگانج ماند و در طول این مدت وقت خود را به تدریس ، تحریر و معالجه بیماران گذراند . وی در این مدت کتابها و رسالات زیادی به رشته تحریر در آورد که از جمله آنها میتوان رساله ای در مورد نبض به زبان فارسی ، رساله ای در مورد بیهودگی پیش بینی آینده بر اساس حرکت ستارگان به زبان عربی و قصیده ای در مورد منطق ، کتابی در باب فلسفه به نام بقاء النفس الناطقه و رساله ای در باب افسردگی با نام حزن الاسبابه و بسیاری بسیاری دیگر نوشت در این سالها ابوسهل همواره همرا بوعلی بود و دوستی بسیاری بین آنها پدید آمده بود . یک روز فرستاده ای از سلطان محمود غزنوی خبر داد که خوارزمشاه باید تمامی دانشمندان خود را نزد او و به پایتخت غزنویان روانه کند در این زمان بوعلی بر خلاف دیگر دانشمندان به غزنین نرفت و بعد از سیزده سال اقامت در گرگانج در زمستان سال 392 به هراه دوست خود ابوسهل مسیحی شبانه از گرگانج گریخت . سلطان محمود از نیامدن ابن سینا ناراحت شده و دستور میدهد تصاویر زیادی از وی کشیده برای فرمانروایان خراسان بفرستند وبرای دستگیری و تحویل او جایزه بزرگی تعیین میکند . ابو علی سینا ابتدا برای دیدن مادر خود راهی خراسان و شهر بخارا میشود . اما به زودی ماموران از برگشتن وی باخبر میشوند و و او دوباره مجبور به فرار میشود . و این بار همراه دوست خویش ابوسهیل راهی گرگان نزد سلطان قابوس بن وشمگیر میشود در بین راه بر اثر طوفان شن دوست و همراه خود ابوسهل را از دست میدهد .ابوعلی سینا بعد از طی مراحلی سخت وارد گرگان میشود که باخبر میشود سلطان قابوس توسط سپاهیانش کشته شده است .ابوعلی سینا هنگام ورود به شهر مورد لطف و احترام زرین گیس دختر سلطان قابوس که مانند پدر دوستدار فضلا بود قرار گرفت ابن سینا اوایل سال 392 به گرگان رسیده بود در منزل شخصی به نام ابو محمد شیرازی سکنا گزیددر این دوران بود که ابو عبیداله جوزجانی یکی از دانشجویان مستعد ابن سینا به خدمت او درآمد و تا پایان عمر ابوعلی سینا درخدمت او ماند . اوبعلی مدت یک سال در خانه ابو محمد ماند . ی مطالب را به ابو عبید جوزجانی میگفت و او مینوشت و مطالبی تحت عنوانهای الادویة القلبیه - دارویی برای قلب - و اروزة فی الطب - قصیده ای در باب طب - و در همینجا بود که فکر تالیف کتابی به نام قانون در مورد طب در ذهن ابوعلی پیریزی شد . ابوعلی در سال 393 عازم ری شد در این زمان پادشاهان آل بویه در نواحی شمالی و مرکزی ایران سلطنت میکردند ابن سینا به درخواست سیده خاتون ، زن فخر الدوله ، پادشاه ال بویه برای درمان فرزندش به ری رفت و پس از درمان مجدالدوله که صرع داشت ریاست و سرپرستی بیمارستان ری را پذیرفت در سال 394 ابوعلی به خدمت شمس الدوله در آمد ، شمس الدوله که از بیماری قولنج رنج میبرد و پزشکان بیماری وی را تشخیص نمیدادند توسط ابوعلی بهبود یافت و سمت طبیب مخصوص امیر را گرفت و بعد از چند ماه به سمت وزارت شمس الدوله منصوب گشت . در طی سالهایی که در همدان گذرانید نوشتن کتاب قانون در سال 398 به پایان رسید او در این دوران تعداد قابل توجهی کتاب و رساله نوشت . روز ها را صرف تدریس و طبابت در بیمارستان و رسیدگی به امور سیاست میکرد و شب ها را صرف تحریر و تالیف کتاب و بعضا بحث و شب نشینی با اندیشمندان همدان میکرد . در چهارمین سال وزارت قانونی برای کم کردن جیره غلامان و سپاهیان تدوین کرد که سبب شد سپاهیان علیه وی شورش کنند . شمس الدوله برای راضی کردن سپاهیان ابوعلی را به خانه شخصی به نام شیخ سعید ابن دخدوک تبعید کرد و فرمان او را جلوی چشم سپاهیان سوزاند . در دوران تبعید بود که ابوعلی کتاب شفا در مورد فلسفه و نکات مثبت نظریات ارسطو نوشت بعد از مدتی بیماری امیر وخیم شد و ابوعلی را نزد وی آوردند و بوعلی سمت وزارت خود را از سر گرفت . در همین ایام نامه ای از ابو ریحان بیرونی دریافت کرد که حاوی ده سوال بود که جواب آنها را در رساله ای به نام الاجویه عن مسائل ابوریحان بیرونی نوشت بعد از مرگ شمس الدوله ابوعلی سینا با علاء الدوله دائی شمس الدوله که حاکم اصفهان بود مکاتبه کرد و خواستار حضور در دربار وی شد که بعد از باخبر شدن سماء الدوله جانشین شمس الدوله ، به جرم خیانت او را در زندان دژ فرد جان در ناحیه فرهان زندانی کرد . ابوعلی کار نوشتن را در زندان نیز ادامه داد در سال 402 علاء الدوله به همدان حمله کرد ولی موفق به گرفتن دژ فرد جان نشد . بعد از آن سماء الدوله ابن سینا را مورد عفو قرار داد و او را به همدان باز گرداند . ولی بوعلی ماندن در همان را صلاح ندانست و از همدان گریخت و راه اصفهان را در پیش گرفت او در مدت زندان کتابهای الهدا فی الحکمت - راهنمای عقل - و کتابی دیگر با نام حی بن یقظان - زنده بیدار - را به پایان رساند و رساله ای در باب قولنج و بیماری قلبی به رشته تحریر در آورد در سال 403 ابو علی به اصفهان وارد شد وبه عنوان یکی از نزدیکان علاء الدوله در آمد ابوعلی سینا در اصفهان کتاب شفا را به پایان رساند . و بعد در سال های آخر عمر تمامی تجربیات خود در زمینه طب را در کتاب قانون نوشت و کتاب ارزشمند خود را کامل کرد در مهر 415 خبر حمله مسعود پسر سلطان محمود غزنوی به اصفهان رسید در همین هنگام علاء الدوله با سپاهیان خود از اصفهان خارج شد اوب علی نیز به همراه علاء الدوله از اصفهان خارج شد ولی کتابهایش در اصفهان ماند که مورد تاراج غارتگران ترک قرار گرفت و بسیاری از آنها از بین رفت یا به غزنه منتقل شد علاء الدوله به سمت همدان حرکت کرد در این سفر ابوعلی به قلنج مبتلا شد که جوزجانی به کمکش آمد ولی بوعلی برای آنکه زودتر بهبود یابد میزان دارو را افزایش داد که سبب از بین رفتن قوای جسمی او گشت او در این زمان کتابی در مورد اثبات خدا با نام حکمت المشرقین - فلسفه شرقی - که تقریبا نوعی وصیت نامه بود نوشت . بعد از چندی بیماری ابن سینا شدت گرفت وی که چندین بار بر این بیماری در بدن دیگران غلبه کرده بود نتوانست این بیماری را در خود درمان کند و در هشتم آبان ماه 415 در شهر همدان رخت از جهان فانی بر بست و او را در همان شهر به خاک سپردن
به دلیل آنکه در آن عصر، عربی زبان رایج آثار علمی بود، ابن سینا و سایر دانشمندان ایرانی که در آن روزگار میزیستند کتابهای خود را به زبان عربی نوشتند. بعدها بعضی از این آثار به زبانهای دیگر از جمله فارسی ترجمه شد. افزون بر این، ابنسینا در ادبیات فارسی نیز دستی قوی داشتهاست. بیش از ۲۰ اثر فارسی به او منسوب است که از میان آنها انتساب دانشنامه علائی و رساله نبض بدو مسلم است. آثار فارسی ابنسینا، مانند سایر نثرهای علمی زمان وی، با رعایت ایجاز و اختصار کامل نوشته شدهاست آثار فراوانی از ابنسینا به جا مانده و یا به او نسبت داده شده که فهرست جامعی از آنها در فهرست نسخههای مصنفات ابن سینا آورده شدهاست. این فهرست شامل شامل ۱۳۱ نوشته اصیل از ابن سینا و ۱۱۱ اثر منسوب به او است. از مصنفات او: كتاب المجموع در یك جلد، كتاب الحاصل و المحصول در بیست جلد، كتاب البرّ و الاثم، در دو جلد، كتاب الشفاء، در هجده جلد، كتاب القانون فى الطب، در هجده جلد، كتاب الارصاد الكلیه، در یك جلد، كتاب الانصاف، در بیست جلد، كتاب النجاه، در سه جلد، كتاب الهدایه، در یك جلد، كتاب الاشارات، در یك جلد، كتاب المختصر الاوسط، در یك جلد، كتاب العلائى، در یك جلد، كتاب القولنج، در یك جلد، كتاب لسان العرب فى اللغه، در ده جلد، كتاب الادویة القلبیه، در یك جلد، كتاب الموجز، در یك جلد، كتاب بعض الحكمة المشرقیه، در یك جلد، كتاب بیان ذوات الجهه، در یك جلد، كتاب المعاد، در یك جلد، كتاب المبدأ و المعاد، در یك جلد. رسالههاى او : رسالة القضاء و القدر، رسالة فى الآلة الرصدیه، رسالة عرض قاطیغوریاس، رسالة المنطق بالشعر، قصائد فى العظة و الحكمه، رسالة فى نعوت المواضع الجدلیه، رسالة فى اختصار اقلیدس، رسالة فى مختصر النبض به زبان فارسى، رسالة فى الحدود، رسالة فى الاجرام السماویة، كتاب الاشاره فى علم المنطق، كتاب اقسام الحكمه، كتاب النهایه، كتاب عهد كتبه لنفسه، كتاب حىّ بن یقطان، كتاب فى انّ ابعاد الجسم ذاتیة له، كتاب خطب، كتاب عیون الحكمه، كتاب فى انّه لا یجوز ان یكون شىء واحد جوهریا و عرضیا، كتاب انّ علم زید غیر علم عمرو، رسائل اخوانیه و سلطانیه و مسائل جرت بینه و بین بعض العلماء. فلسفه • شفا • نجات • الاشارات والتنبیهات • حی بن یقظان
ریاضیات • زاویه • اقلیدس • الارتماطیقی • علم هیئت • المجسطی • جامع البدایع
طبیعی • ابطال احکام النجوم • الاجرام العلویة واسباب البرق والرعد • فضا • النبات والحیوان
پزشکی • قانون • الادویة القلبیه • دفع المضار الکلیه عن الابدان الانسانیه • قولنج • سیاسة البدن وفضائل الشراب • تشریح الاعضا • الفصد • الاغذیه والادویه کتاب قانون یک دایره المعارف پزشگی است که در ان تمام مبانی اصلی طب سنتی مورد بحث قرار کرفتهاست مانند :مبانی تشریح/اناتومی/ مبانی علامت شناسی/سمیولوجی/داروشناسی وداروسازی و نسخه نویسی/فارماکولوجی/وغیره.کتاب قانون در سال ۱۳۶۰ توسط مرحوم شرفکندی هژار از زبان عربی به زبان فارسی امروزی ترجمه شد وتوسط انتشارات سروش منتشرگردید وتاکنون چندین بار تجدید چاپ شدهاست. کتاب قانون در دانشگاههای اروپایی وآمریکایی تادو قرن پیش مورد استفاده پزشگان بوده وبه اکثر زبانهای دنیا ترجمه شدهاست. وبعد از انجیل بیشترین چاپ را داشتهاست. افلاطون مغز و قلب و کبد رااز اعضای حیاتی بدن انسان ذکر کرده بود و لذا این اعضارا مثلث افلاطون /تریگونوم پلاطو/ مینامیدند.ابن سینااعلام نمود که دوام وبفائ نسل انسان وابسته به دستگاه تولید مثل است ولذا جمع چهار عضو مذکور را مربع ابن سینا/کوادرانگولا اویسینا / نامیدند. وی همچنین علاقه مند به تاثیرات اندیشه بر جسم بود و آثاری نیز در باب روانشناسی دارد.
موسیقی پورسینا تئوریدانی دارای دیدگاههای موسیقایی است. او مرد دانش و نه کنش در موسیقی بود ولی آنچنان از همین دانش نظری سخن میراند که گویی در کنش نیز چیره دست است. گمان میشود پورسینا و فارابی بنیادگذاران نخستین پایههای دانش هماهنگی(هارمونی) در موسیقی بودهاند. آثار موسیقایی پور سینا روی هم رفته پنج اثر مهم اوست که در بخشهایی از آنها به موسیقی پرداخته شده: • شفا • جوامع علم موسیقی • المدخل الی صناعة الموسیقی • لواحق • دانشنامه علایی • نجات • اقسام العلوم
: شاگردان ابن سینا
: ابوالحسن بهمنیار بن مرزبان شاگرد بسیار معروف ابن سینا است که برخی از آثار او در دست است. وی از زردشتیات آذربایجان بود.ولی بعدها مسلمان شد و کنیهٔ ابوالحسن را برگزید. .چنانکه بسیاری از اراب تواریخ به این مطلب تصریح کرده اند و از نوشتههای خود ابوالحسن بهمنیار از جمله التحصیل چنین مطلبی تایید میشود. یکی از کتابهای ابن سینا به نام المباحث بیشتر شامل جواب سؤالات او است.
صفحه قبل 1 صفحه بعد
|
|||||||||||||||||
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب
تبادل
لینک هوشمند
|
|||||||||||||||||